سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که به حکمت شناخته شود، چشمها او رابه دیده وقار و شکوه بنگرند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :1
کل بازدید :36544
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/1/29
3:4 ص

                             بنام خدا

مدتی زیادی می شود که مطلبی وارد نکردم و زندگی روزمره من را از پی گیری مداوم و درج مطلب در وبلاگ دور کرده اما به مطلبی برخورد کردم که بهتر دیدم وارد وبلاگ کنم .

از دلایل طبری منقول است که روایت کرده از محمد بن هارون بن موسی از پدرش از ابن الولید از برقی از زکریا بن ادم که وقتی در خدمت حضرت امام رضا (ع) بودم که حضرت جواد (ع) را خدمت ان حضرت اوردند در حالیکه سن شریفشان از چهار سال کمتر بود پس ان حضرت دست خود را بر زمین زد و سر مبارک را به جانب اسمان بلند کرد و مدت طویلی فکر نمود. حضرت امام رضا (ع) فرمود جان من فدای تو باد برای چه اینقدر فکر می کنی امام جواد (ع) فرمود فکرم دران چیزی است که با مادرم فاطمه (ص) بجا اوردند . بعد امام جواد (ع) فرمود

(اما والله لاخرجنهما ثم لاحرقنهما ثم لاذرینهما ثم لانسفنهما فی الیم نسفا)

به خدا قسم آن دو را (خلیفه اول و دوم –ابوبکر و عمر که لعنت خدا بر انها باد )را از توی قبر در می آورم و اتش می زنم و انها را پودر می کنم و خاکسترشان را در دریا می افکنم .

پس حضرت امام رضا (ع) او را نزدیک خود طلبید و ما بین دیدگان او را بوسید و فرمود پدر و مادرم فدای تو باد توئی شایسته از برای امامت .

این هم یکی دیگر از دلایل برای ملعون بودن سه خلیفه اول

منبع :کتاب (منتهی الامال) جلد دوم زندگی امام جواد (ع)


88/9/22::: 1:16 ص
نظر()
  
  

جالب توجّه است که در روایات متعددى از پیامبر مى‏خوانیم که نسبت به داستان جنگ جمل و موضع‏گیرى «عایشه» در آن، پیشگوییهایى فرموده و به او هشدار داده است، از جمله این که
چون «عایشه» عازم بر خروج شد به جستجوى شترى براى او بر آمدند که «هودجش» را حمل کنند، شخصى به نام «یعلى بن امیة» شترى به نام (عسکر) براى او آورد که بسیار درشت اندام و مناسب این کار بود. هنگامى که «عایشه» آن را دید از آن خوشش آمد و در این هنگام‏ شتربان به توصیف قدرت و قوّت شتر پرداخت و در لا به لاى سخنش نام «عسکر» را که نام آن شتر بود بر زبان جارى کرد، هنگامى که «عایشه» این نام را شنید تکان خورد و «انّا للّه و انّا الیه راجعون» بر زبان جارى کرد و بلافاصله گفت این شتر را ببرید که مرا در آن حاجتى نیست. هنگامى که دلیلش را از او سؤال کردند،
گفت رسول خدا (ص) نام چنین شترى را براى من ذکر فرموده و مرا از سوار شدن بر آن نهى فرموده است. سپس دستور داد شتر دیگرى براى او بیاورند امّا هر چه گشتند شتر دیگرى که مناسب این کار باشد نیافتند، ناچار جهاز شتر و صورت ظاهرى آن را تغییر دادند و نزد او آوردند، گفتند شترى قویتر و نیرومندتر براى تو آوردیم او هم راضى شد.
«ابن ابى الحدید» بعد از نقل این داستان، داستان دیگرى از «ابو مخنف» نقل مى‏کند که «عایشه» در مسیر راه خود به سوى «بصره» به یک آبادى به نام «حوأب» رسید، سگهاى آبادى سر و صداى زیادى کردند به طورى که شترهاى کاروان رم کردند.
یکى از یاران «عایشه» گفت: ببینید چقدر سگهاى «حوأب» زیاد است و چقدر فریاد مى‏کنند، «عایشه» فورا زمام شتر را کشید و ایستاد، گفت: این جا «حوأب» و این صداى سگهاى «حوأب» بود، فورا مرا برگردانید چرا که از «پیامبر» شنیدم که مى‏فرمود... در این جا به ذکر خبرى پرداخت که پیامبر او را هشدار داده بود: بترس از آن روزى که به راهى مى‏روى که سگهاى «حوأب» در آن جا در اطراف تو سر و صداى زیادى خواهند کرد در آن جا یک نفر (براى منصرف ساختن عایشه از این فکر) صدا زد: خداى تو را رحمت کند ما مدّتى است از «حوأب» گذشته‏ایم گفت: شاهدى دارید آنها رفتند و پنجاه نفر از عربهاى آن بیابان را دیدند و پاداشى براى آنها قرار دادند که بیایند شهادت دهند: این جا «حوأب» نیست و «حوأب» را پشت سر گذاشتید، «عایشه» پذیرفت و به راه خود ادامه داد
عجیب این است که این گونه مطالب، سبب تردید «عایشه» مى‏شد ولى آن همه روایات صریحى که از پیامبر اکرم در باره على (ع) شنیده بود و راوى بسیارى از آنها خود او بوده است، سبب تردید و انصراف او نشد، و این از عجایب است در ضمن از این داستانها استفاده مى‏شود که او به آسانى فریب مى‏خورد و تغییر عقیده مى‏داد.


88/1/23::: 12:11 ص
نظر()
  
  

                                                                                                          بنام خدا

 متاسفانه در طول تاریخ اسلام بدعتها وشایعات بسیاری وارد اسلام گشته اگر چه خلل اساسی در دین وارد نشداما پرداختن به این شایعات و رفع انها واجب است

اینگونه بدعتها در صدر اسلام بعد از وفات پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله به دست دشمنان خدا واهل بیت بیش از هر زمان دیگری اعمال شدند اگر چه دشمنان در زمان خود پیامبر صلوات الله علیه واله هم دسیسه های زیادی بکار بردند که ایشان را از بین ببرند ولی موفق نشدند اما بعد از شهادت ایشان بستر مستعدی بوجود امد که این دنیا پرستان با بدعتها ودروغها صحه ای بر کارهای نامشروع وظلمهای فراوان خود بگذارند وبا کمرنگ جلوه دادن اهل بیت علیهم السلام  واینکه ایشان را مثل بقیه مردم شمردن اعمال خود را در نظر مردم توجیه کنند برای  بدست اوردن این هدف غاصبین خلافت تا چندین سال اجازه نقل حدیث به کسی نمیدادند مگر ان عده که جیره خوار خودشان بودند مانند ابو هریره کذاب لعنه الله علیه

 

که انشاالله در مورد مطلب اول وسوم بحث خواهد شد ولی منظور از نوشتن این مطلب اشاره به گزینه دوم است

همه ما میدانیم که پیامبرصلوات الله علیه واله  در سن??

وچنان برای اعمال این عقاید پوچ ودروغ کار شد که بعد از اینهمه سال هنوز هم در میان مردم وحتی علماءشیعه بعضی از این عقاید دیده میشود

برای مثال به نمونه هایی از این دروغها توجه کنید

1-اتهام شرک به جناب ابوطالب (به خاطر کوچک شمردن علی  علیه السلام  )

2-اتهام به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها  با این مضمون که ایشان سه بار قبل از پیامبرصلوات الله علیه واله  ازدواج کرده ودر سن 4? سالگی باپیامبر صلوات الله علیه واله ازدواج کردند

3-حضرت فاطمه  سلام الله علیها تنها دختر پیامبرصلوات الله علیه واله  نبوده وایشان دو دختر به نامهای ام کلثوم وزینب داشته اند

سالگی باجناب خدیجه سلام الله علیها   ازدواج کردند ودر سن 40 سالگی مبعوث شدند وحضرت فاطمه سلام الله علیها  نیز در سال5بعثت متولد شدند

حالا اگر همانطور که گفته میشود فرض را بر ان میگذاریم که حضرت خدیجه سلام الله علیها در زمان ازدواج با پیامبرصلوات الله علیه واله  ?? سال داشته اند ودر زمان بعثت 60 سال داشته اند ودر زمان تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها ?? سال داشته اند

حال به نظر شما چگونه ممکن است که زنی در سن 65 سالگی باردار شود وفرزندی بدنیا بیاورد

البته منهم مثل شما داستان حضرت ذکریا را که خداوند در سن کهولت خودشان وهمسرشان یحیی را به ایشان عطا فرموده خوانده ام  پس فرض را بر این میگزاریم  که این مسئله در باره حضرت خدیجه سلام الله علیها صدق میکند و کسی هم به دنبال شایعه پراکنی نبوده است و ایشان به طور معجزه باردار شدند

پس چرا کسی در مورد این معجزه صحبتی نکرده انهم نه یکبار بلکه در مورد حضرت قاسم که فرزند پسر حضرت هستند هم این مسئله وجود دارد ایا میشود که مردم ان زمان در دو مورد بارداری حضرت خدیجه سلام الله علیها انهم به صورت معجزه هیچ حرفی نزنند

تازه اگر ما گوش به حرف اینها بدهیم معلوم نیست که وضعیت ان دو دختر (حضرت زینب وحضرت ام کلثوم ) که ادعا میکنند دختران پیامبرصلوات الله علیه واله  و حضرت خدیجه سلام الله علیها میباشند چه میشود

 

حـالــــا نـــگـــــــاهــــــــــــــــــــــــی هــــــــــــــم بــــــــه زیـــــــــارت وارث

 

(السلام علیک یا ابا عبدالله اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها ولم تلبسک من مدلهمات ثیابها، سلام بر تو یا ابا عبدالله، شهادت می دهم که تو نوری در اصلاب شامخ و ارحام پاک بودی، دوران جهالت هرگز مقام توحید کامل تورا آلوده نکرد و غباری از شرکهای زمان شرک بردامان تو ننشست.)

 

به نظر شما اگر این گفته ها صحت داشته باشند امام معصوم چنین ادعایی میکند

ایا اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها  با دو مشرک  قبل از پیامبر ازدواج کرده اند

میتوان ادعا کرد که حضرت فاطمه سلام الله علیها از رحمی پاک بدنیا امده

البته در این دعا عمدا ارحام ذکر شده که  همه ارحام گذشتگان امام را مد نظر داشته است

 

درصورتی که تنها زن باکره پیامبرصلوات الله علیه حضرت خدیجه علیه السلام بوده  وبر خلاف گفته اهل سنت (عوام)که عایشه لعنه الله  باکره نبوده و در سن ? سالگی هم با ایشان ازدواج نکرده و قبل از ازدواج با پیامبر صلوات الله علیه چندین بار ازدواج کرده بود.  

 


86/11/28::: 1:19 ص
نظر()
  
  

 اسلام چیست


 

هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه واله ) مناسک حجه الوداع را به پایان


 

 رساند سوار برمرکب خود شد و فرمود : هیچ کس وارد بهشت نمی شود


 

 مگرکه مسلمان باشد پس ابوذر غفاری (رحمه الله علیه ) برخاست و عرض


 

 کرد ای رسول خدا اسلام چیست؟ رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) فرمود:


 

 اسلام برهنه ای است که لباسش تقوی و زینتش حیاء و وملاکش ورع و


 

 زیبایش دین است و ثمره ان عمل صالح است و برای هر چیزی ریشه


 

 واساسی است و اساس و ریشه اسلام حب ما اهل بیت است .


 

 


 

بحار الانوار ج 27 ص 82


 

بحار الانوار ج 65 ص 379


 

امالی طوسی ص 84


 

بشاره المصطفی ص 92


86/11/24::: 1:51 ص
نظر()
  
  

              

                                        بسم ا لله ا لرحمن الرحیم

 در گذشته فکر میکردم هیچ احتیاجی به بحث کردن در مورد مسائل و حقایق مذهب شیعه با

افرادی که اصولا با دین اسلام مشکل دارند و یا نمی خواهند ذهنیت اشتباهی که درمورد ---

حقانیت اهل بیت دارند وسالها با آن عقیده زندگی کرده اند تغییر دهند به بحث و تبادل نظر

بپردازم اما بعد از تفکر زیاد و راهنمایی های دوستان به این نتیجه رسیدم که این یک وظیفه

میباشد که مسایل مختلف دین و مذهب خود را بیان کرده و کسانی را که آگاه نیستند را مطلع

نمایم هر چند اینجانب هیچ ادعایی در مورد مسایل مذهبی ندارم و تمامی مطالب و اطلاعات

این وبلاگ از کتب مورد تایید ارائه خواهد شد و از طریق ساخت این وبلاگ قصد انجام وظیفه

دینی خود را دارم امید وارم هدف این وبلاگ به درستی دنبال شود.

                                                                                         التماس دعا

                                                                                                    امیر

                                                                                                


86/11/14::: 1:34 ص
نظر()