سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! دوستی ات را محبوب ترین چیزها نزدم گردان . ترس از خودت را ترس بارترین چیزها برایم قرار ده و با شوق دیدارت، نیازهای دنیا را از من ببُر و هر گاه چشمْ روشنی اهل دنیا را از دنیایشان قرار دادی، چشمم را با عبادتت روشن کن . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :3
کل بازدید :36577
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/2/7
10:44 ص
                                                                                                                                                         به نام خالق یکتا
اتمام حجت اما علی (ع)
بعد از به خاک سپاری پیامبر اکرم (ص) و ماجرای بیعت گرفتن ابوبکر( لعنت الله )  از مردم  حضرت تصمیم به اتمام حجت با مردم گرفت.  
سلمان نقل میکند که وقتی که شب شد علی(ع)  حضرت زهرا (ص) را سوار بر چهار پایی می نمود و دستان  امام حسن(ع) و امام حسین (ع)
را میگرفت و به خانه تک تک اهل بدر از مهاجرین و انصار رفتند و حق خود را برایشان یاداور شدند و انان را به یاری خویش فرا خواند
ولی جز چهل نفر کسی از دعوت امام استقبال نکرد .حضرت علی (ع) به ان چهل نفر فرمود که فردا صبح با سرهای تراشیده ودر حالیکه
اسلحه هایشان را به همراه دارند بیایند وبا او بیعت کنند که تا اخرین قطره خون خود با حضرت علی (ع) خواهند ماند .وقتی صبح شد جز
چهار نفر کسی دیگر نیامد .(سلیم میگوید):به سلمان گفتم ان چهار نفر چه کسانی بودند ؟سلمان گفت:من و ابوذر و مقداد و زبیر بن عوام .
امام علی (ع)در شب دوم و شب سوم هم نزد انان رفت و انان را قسم داد.انان گفتند (صبح نزد تو می اییم )ولی هیچ کس از انان غیر از ما
 چهار نفرنیامد  .وقتی حضرت علی (ع) عهد شکنی و بی وفایی انان را دید خانه نشینی را اختیار کرد و به قران رو اورد و مشغول تنظیم
 و جمع کردن قران شد.و از خانه خارج نشد تا انکه انرا جمع اوری نمود و در حالیکه قبلا در اوراق و تکه چوبها و پوستهاو کاغذها(نوشته شده بود )
وقتی حضرت همه قران را جمع می نمود و انرا با دست مبارکشان طبق تنزیل و تاویلش و ناسخ و منسوخش می نوشت ابوبکر (لعنت الله)به امام
پیغام داد که بیا و بیعت کن .امام فرمود (من مشغولم و با خود قسم خوردم که عبا بر دوش نیندازم جز برای نماز تا انکه قران را تنظیم و جمع نمایم )
انان نیزچند روز در باره  او سکوت اختیار کردند .امام علی (ع) قران را در یک پارچه جمع اوری کرد و ان را مهر کرد .سپس بیرون امد در
 حالیکه مردم با ابوبکر (لعنت الله ) در مسجد اجتماع کرده بودند .حضرت با بلند ترین صدایش فرمود (ای مردم من از روزی که پیامبر خدا (ص)
از دنیا رفت به غسل انحضرت و سپس قران مشغول بودم تا انکه همه ان را به صورت یک مجموعه دراین پارچه جمع اوری کردم .خداوند بر
پیامبر (ص) ایه ای نازل نکرده مگر انکه انرا جمع اوری کرده ام .و  ایه ای از قران نیست مگر انکه انرا جمع  نمودم و ایه ای از ان نیست
 مگر انکه برای پیامبر (ص)خوانده ام و او تاویلش را به من اموخته است.سپس فرمود (برای اینکه فردا نگویید ما از این مطالب بی خبر بودیم
)و بعد فرمود :و بدین جهت که در روز قیامت نگویید :من شما رابه یاری خویش دعوت نکرده ام وحق خود را برایتان یاد اور نشدم و شما را به
 کتاب خدا از ابتدا تا انتها دعوت نکردم.عمر (لعنت الله )  گفت :قرانی که همرا خود داریم ما را از انچه بدان ان دعوت میکنی بی نیاز می نماید .
سپس حضرت علی (ع) داخل خانه اش شد . 
88/12/21::: 1:52 ع
نظر()